كلمات لغويان در معناى جرذ مختلف است؛ موش نر، موش نر بزرگ، موش بزرگ خاكسترى رنگ وموش بزرگ صحرايى؛ ليكن جمع بين آنها و ارجاع بعضى معانى به بعضى ديگر امكانپذير است.(1)از آن در باب طهارت نام بردهاند.
آيا ظرفى كه جرذ در آن مرده بايد هفت بار شسته شود يا سه بار كفايت مىكند؟ مسئله اختلافى است. اقوال ديگر در مسئله عبارت است از: دوبار شستن، يك بار شستن كه با آن ازاله نجاست شود و يك بار شستن پس از ازاله نجاست.(2)برخى، حكم جرذ را به ديگر انواع موش تعميم دادهاند.(3)برخى نيز در تعميم آن به ساير موشها ترديد كردهاند.(4)
جرعه
جرعه: مقدارى نوشيدنى كه در يك بار نوشيدن به گلو وارد مىشود.
عنوان ياد شده در باب طهارت آمده است.
نوشيدن جرعهاى از آب گرم حمام هنگام دخول به حمام مستحب است و موجب پاكيزگى مثانه مىگردد.(1)
جرم
جِرم: مادّه داراى جسميّت محسوس و ملموس.
از احكام آن در باب طهارت سخن گفتهاند.
در تطهير نجاست، ازاله جرم آن لازم است و بدون ازاله جرم، شىء نجس شده پاك نمىگردد.(1)چنان كه پاك كنندگى
(1)لسان العرب و مجمع البحرين/ واژه «جرذ» ؛ جواهر الكلام 6/ 368