responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 3  صفحه : 700

ذات البَعْل--> زن شوهر دار

ذات تمييز

ذات تمييز: زنى كه خون حيض و استحاضه وى از راه اوصاف هريك قابل تشخيص است( --> تمييز).

ذات الجَيْش --> بَيْداء

ذات الرِقاع؛ نماز --> نماز ذات الرِقاع

ذات الشُهُور --> مُستَرابه

ذات الصلاصل

ذات الصَلاصِل: مكانى بين مكه و مدينه.(1)

صلاصل جمع صلصال به معناى گِل داغ آميخته با ريگ است كه پس از خشك شدن، با راه رفتن بر آن، از آن صدا بر مى‌خيزد.(2)از عنوان ياد شده به مناسبت در باب صلات نام برده‌اند.

نماز گزاردن در ذات الصلاصل مكروه است.(3)بسيارى ذات الصلاصل را به مكانى معيّن در راه مكّه تعريف كرده‌اند.(4)البته امروزه مكانى به اين نام بين مكّه و مدينه شناخته شده نيست.(5)برخى آن را به يكى از مكانهايى كه دشمنان خدا در آن جا به عذاب خسف( --> خسف)گرفتار شده‌اند، تعريف كرده و گفته‌اند: نماز گزاردن در هر زمينى كه عذاب خسف در آن جا نازل شده باشد كراهت دارد.(6)ظاهر كلام برخى، تعميم عنوان ذات الصلاصل به هر زمين داراى صدا و كراهت نماز گزاردن در آن جا است.(7)

ذات العادة

ذات العادة: زنى كه دو بار يكسان خون ببيند( -->حيض).

ذات عرق

ذات عِرْق: آخرين نقطه ميقات عقيق.

عنوان ياد شده در باب حج به كار رفته است.


نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 3  صفحه : 700
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست