ديوان: دفتر رسمى مربوط به فهرست نامها، ارقام و مانند آنها.
عنوان ديوان در گذشته كاربردها و اطلاقات متعددى داشته است، از قبيل ديوان داورى و ديوان لشكرى. در ديوان لشكرى اسامى نظاميان و آمار و ارقام و مقررى مربوط به آنان ثبت مىشد. ديوان داورى نيز كه به تشكيلات قضاوت مربوط مىشد، سه كاربرد داشت: يكى دفتر رسمى كه شكايات رسيده به دادگاه و اطلاعات و اسناد مربوط به مدّعى و مدّعى عليه و نيز احكام صادر شده از سوى قاضى در آن ثبت مىشد؛ دومى، گنجينه و خزانه كه محلّ نگهدارى و بايگانى اسناد و دفاتر و قرار گرفتن صندوقها بود؛ و سومى، صندوقها و كيسهها و بستههاى حاوى اشيا و اسناد قيمتى.(1)عنوان ياد شده در بابهاى جهاد، قضاء و ديات به كار رفته است.
سزاوار است حاكم اسلامى براى ثبت اسامى نظاميان و قبايل و اصناف مختلف و حقوق و مقررى آنان، دفترى تهيه كند.(2)
مستحب است قاضى در آغاز شروع به كار، ديوان داورى را از قاضى پيشين تحويل بگيرد.(3)
ارتزاق صاحب ديوان (مسئول ثبت و ضبط اسامى كارمندان و نظاميان) از بيت المال( --> بيت المال)جايز است.(4)
نزد اماميه، اهل ديوان (نظاميان) در صورتى كه از خويشاوندان قاتل نباشند عاقله يكديگر( --> عاقله)محسوب نمىشود.(5)
ديوانگى
ديوانگى: نوعى بيمارى روانى، كه فرد مبتلا به آن، قادر به كنترل اعمال خود نيست.
از آن در بسيارى از بابها؛ اعم از عبادات، عقود، ايقاعات و احكام سخن گفتهاند.
اقسام:ديوانگى به دو نوع اِطباقى (دائمى) و اَدوارى (موقّتى) تقسيم مىشود. نوع اوّل، هميشگى و دائمى است؛
(1)مفتاح الكرامة 20/ 26 و 45 ؛ جواهر الكلام 21/ 215 ؛ مبسوط در ترمينولوژى حقوق 3/ 1982 ـ 1995