به مرد بى غيرت، ديّوث گويند. برخى، ديوّث را به كسى كه مردان بيگانه را بر همسرش وارد مىكند تعريف كردهاند.(1)از احكام آن در باب شهادات و حدود سخن رفته است.
دياثت از گناهان كبيره( --> گناه كبيره)است و شهادت ديوث پذيرفته نيست.(2)در روايتى آمده است كه ديوث بوى بهشت را استشمام نمىكند.(3)
نسبت دياثت دادن به ديگرى ـ مثل آنكه او را ديوث خطاب كند ـ در صورتى كه مفاد آن از منظر عرف، قذف( --> قذف)باشد، موجب ثبوت حدّ قذف و در غير اين صورت، موجب ثبوت تعزير( --> تعزير)است.(4)
ديدن
ديدن [ = رؤيت؛ مشاهده ]: دريافتن چيزى با چشم.
حقيقت ديدن (رؤيت) ادراك مرئى (شىء ديده شده) با چشم است؛ بدين جهت با نگاه كردن (نظر) ـ كه حقيقت آن، دوختن چشم به طرف مرئى است، اعم از آنكه آن را ببيند يا نبيند ـ تفاوت دارد.(1)از احكام آن در بابهاى طهارت، صلات، صوم، حج، تجارت، نكاح و شهادات سخن گفتهاند.