ظاهرى)است به دو قسم اجتهادى و فقاهتى تقسيم مىشود.
دليل اجتهادى:دليل اجتهادى دليلى است كه بر حكم واقعى دلالت مىكند. وجه ناميدن آن به اين اسم، مناسبتى است كه با تعريف اجتهاد (استفراغ وسع جهت تحصيل ظن به احكام واقعى) دارد، و چون اين دليل موجب ظن به حكم واقعى مىشود آن را دليل اجتهادى ناميدهاند.
دليل فقاهتى:دليل فقاهتى اثبات كننده حكم ظاهرى است و در ظرف جهل به حكم واقعى كاربرد دارد. به اين دليل، اصل عملى نيز مىگويند. و چون مفاد اين دليل علم به حكم ظاهرى است كه با تعريف فقه (علم به احكام شرعى) تناسب دارد، آن را دليل فقاهتى ناميدهاند.(2)
3. دليل لُبّى و لفظى:دليل لبّى دليلى است كه از نوع الفاظ نيست، مانند اجماع، سيره، بناى عقلا و مانند آن؛ در برابر دليل لفظى همچون خبر. دليل لبّى اطلاق و عموم ندارد و به قدر متيّقن از مفاد آن اخذ مىشود.(3)
دليل اجتهادى-->دليل
دليل خطاب
دليل خطاب: مفهوم مخالف.
دليل خطاب عبارت است از مفهوم كلام كه در نفى و اثبات، مخالف با منطوق كلام است. از آن در اصول فقه بحث كردهاند.
اصوليان دليل عقل را به دو قسم تقسيم كردهاند: دليل عقلى كه دلالتش بر مراد منوط به خطاب شارع است، و دليل عقلى كه عقل به تنهايى بر آن دلالت دارد. قسم نخست را به سه قسم لحن خطاب، فحواى خطاب و دليل خطاب تقسيم كردهاند.(1)
دليل خطاب شش قسم است: مفهوم شرط، مفهوم وصف، مفهوم غايت، مفهوم حصر، مفهوم عدد و مفهوم لقب.(2)
در اعتبار و حجيّت دليل خطاب بين اصوليان اختلاف است.(3)