اختلاف بين او و صاحب مال در عدم كوتاهى كردن در نگهدارى، قول دلال همراه با قسم مقدم مىگردد، مگر آنكه صاحب مال بيّنه( --> بيّنه)اقامه كند.(7)
دَلك-->ماليدن
دلو
دَلو: سطل.
دلو عبارت است از ظرفى چرمى يا فلزى و مانند آن كه معمولا با آن از چاه آب مىكشند. از آن به مناسبت در باب طهارت و حج سخن گفتهاند.
در صورت ملاقات آب چاه با نجاست، مقدارى معيّن از آب چاه با دلو كشيده مىشود. در وجوب يا استحباب كشيدن، اختلاف است. ملاك در دلو، اندازه متعارف آن است(1)و چنانچه بزرگتر از آن باشد، بدون شك كشيدن آب به مقدار تعيين شده كافى است؛ ليكن در اينكه مقدار اضافه از نظر وزن، جايگزين تعدادى از دلوهاى تعيين شده ـ كه معادل آن است ـ مىشود يا نه، اختلاف است.(2)
به تصريح برخى، ابزارى كه با آن آب مىكشند، از جمله دلو پس از كشيدن مقدار تعيين شده، به تبع پاك شدن آب ـ بنابر قول به نجاست آن ـ پاك مىشود(3)( --> نزح).
مستحب است حاجى يك يا دو دلو از آب زمزم بكشد و از آن بنوشد و بر سر و بدنش بريزد و مستحب است در صورت امكان از دلو محاذى حجر الاسود( --> حجر الاسود)باشد.(4)
دلوك
دُلُوك: زوال خورشيد.
عنوان دلوك با اضافه به شمس در آيه مربوط به بيان اوقات نمازهاى يوميّه به كار رفته است(1)و فقها به تبع در باب صلات از آن سخن گفتهاند.