جذامى را نيز در اين حكم ملحق به زن جذامى كردهاند(7)(--> ازدواج).
به قول برخى، سلامت از بيمارى مسرى خطرناك، مانند جذام از شرايط حضانت كننده است؛ بنابر اين، جذامى شايستگى حضانت را ندارد(8)(--> حضانت).
در اينكه عضو سالم در برابر عضو مبتلا به جذام قصاص مىشود يا نه، اختلاف است.(9)برخى، در صورت نيفتادن چيزى از عضو مبتلا به جذام، قائل به قصاص شدهاند.(10)
(--> بيمارى مسرى)
جذع
جَذَع [= جَذَعه ]: از مراحل سنّى در چارپايان.
اطلاق جذع يا جذعه بر حيوان نسبت به نوع حيوانات، متفاوت است. به شتر در سن چهار سالگى و به بز در سن يك سالگى جذع يا جذعه گويند. ليكن كلمات اهل لغت در ميش مختلف است. برخى جذع را بر ميش هفت ماهه، اگر پدر و مادرش جوان باشند و هشت ماهه، اگر پير باشند، اطلاق كردهاند. برخى ديگر جذع را ميش هشت ماهه و بعضى يك ساله دانستهاند. ليكن اكثر فقها آن را به ميش هفت ماهه تفسير كردهاند. اين قول به مشهور فقها نيز نسبت داده شده است.(1)در مقابل، برخى آن را به ميش يك ساله و برخى به شش ماهه تعريف كردهاند.(2)از اين عنوان در باب زكات و حج سخن رفته است.
بنابر قول مشهور كمترين سن ميش پرداختى به عنوان زكات شتر و گوسفند، جذع است و كم سنتر از آن كفايت نمىكند.(3)
زكات شتر با نصاب 61 نفر يك جذعه از آن است.(4)بالاترين سن در شترى كه به عنوان زكات از مال خارج مىگردد، جذعه است.(5)جذعه ميش از قربانى واجب در حج كفايت مىكند.(6)
(1)الحدائق الناضرة 12/ 66 ـ 68 ؛ جواهر الكلام 15/ 124 و 131 ـ 132