فرمانده سپاه اسلام به كسانى كه كارشان دشمنى افكندن ميان مسلمانان است نبايد اجازه شركت در جنگ بدهد.(11)
حكم قاضى به نفع دشمن خود، در صورت عدم تنافى دشمنى با عدالت وى، نافذ است، ليكن عليه او نافذ نيست. برخى در عدم نفوذ تأمّل و اشكال كردهاند.(12)
دشمنى كردن با مؤمن حرام است.(13)شهادت يكى از دو خصم عليه ديگرى در صورتى كه منشأ خصومت، امور دنيايى باشد، پذيرفته نيست؛ ليكن به نفع وى و نيز مطلقا (له يا عليه) در صورتى كه منشأ دشمنى، امور دينى باشد، پذيرفته است. ملاك دشمنى دنيايى كه مانع پذيرش شهادت مىگردد اين است كه هركدام از دو خصم از ناخوشى و پريشان حالى ديگرى، شاد و از خوشى و شادمانى وى اندوهگين گردد و بدى او را بخواهد. برخى، به اين مطلب اشكال كرده و گفتهاند؛ اين نوع عداوت موجب فسق و خروج از عدالت مىگردد. در نتيجه شهادت مطلقا پذيرفته نيست، هرچند به نفع خصم باشد.(14)
دشنام
دشنام [= سَبّ] : ناسزا، فحش.
دشنام، نام يا نسبت زشتى است كه هنگام ناراحتى و تنفر از كسى به او داده مىشود. بنابر اين، كلماتى كه مفاد آنها هتك و اهانت به ديگرى است، مصداق دشنام يا سبّ به شمار مىروند، مانند قذف (نسبت زنا يا لواط دادن به كسى) و كسى را با لقب زشت خواندن، از قبيل فاسق، پست، نجس، سگ و خوك.(1)از احكام دشنام در بابهاى طهارت، تجارت و حدود سخن گفتهاند.
حكم:دشنام دادن به مسلمان حرام است، مگر آنكه طرف به سبب بدعت گذارى يا تظاهر به كارهاى خلاف شرع مستحق آن باشد.(2)سبّ كفّار و