به او پرداخت مىگردد، يا دست كامل در برابر ناقص قصاص نمىشود، بلكه تنها ديه ثابت است؟ مسئله اختلافى است(31)( --> انگشت).
قصاص قطع دست از بازو( --> بازو)، قطع آن از آرنج است و جانى نسبت به مقدار باقى مانده بايد ارش( --> ارش)بپردازد.(32)انسان دست بريدهاى كه از سوى ديگرى كشته شده، درصورتى كه ديه دست خود را گرفته باشد يا دستش در قصاص قطع شده باشد، اولياى او پيش از قصاص قاتل بايد ديه دست را به اولياى وى بدهند.(33)برخى، پرداخت ديه دست را به قاتل نپذيرفته و قائل به قصاص قاتل بدون پرداخت ديه شدهاند.(34)
جنايتكارى كه دستهاى چند نفر را به تعاقب (پى در پى) قطع كرده، بنابر قول مشهور، دو دست و دو پاى وى ـ به ترتيب براى قطع نخستين دست، همان دست جانى و همين طور تا قطع پاى دوم در برابر چهارمين دست ـ قصاص مىشود و به افراد باقى مانده از مال جانى ديه پرداخت مىگردد.(35)مقابل قول مشهور، ثبوت قصاص تنها در صورتى است كه جانى دست داشته باشد؛ بنابر اين، پا در مقابل دست قطع نمىشود بلكه در فرض بالا براى دست سوم و مازاد ديه گرفته مىشود.(36)
ديات:ديه جنايت بر دو دست به بريدن آنها از مچ، ديه كامل و بر يك دست از مچ، نصف آن است. ديه قطع تمامى انگشتان دو دست نيز ديه كامل است؛ ليكن در صورت قطع دو دست از مچ، براى انگشتان ديه افزونى محاسبه نخواهد شد.(37)
در قطع كف دست، در صورتى كه مادر زاد يا به سبب آفت يا آسيبى بدون انگشت باشد، ارش ثابت است.(38)
بنابر مشهور، ديه قطع دست از آرنج يا شانه همان ديه دست از مچ (نصف ديه كامل) است؛ هرچند برخى، علاوه بر آن، در مقدار افزون بر مچ، قائل به ارش شدهاند.(39)در قطع بيش از مفصل مچ و مقدارى از ساعد و يا قسمتى از بازو، بالاتر از آرنج، بنابر مشهور علاوه بر ديه، در مقدار اضافى ارش ثابت است.(40)
( --> ذراع)
(31)42/ 338 ـ 339 ؛ تحرير الوسيلة 2/ 540 ؛ تكملة منهاج الصالحين/ 92 ـ 93