نباشد يا ممكن باشد ليكن زن از آن امتناع كند. بر زن نيز درمان آن واجب نيست؛ در نتيجه شوهر نمىتواند وى را بر آن اجبار كند.(3)
اگر كسى به ديگرى آسيبى برساند و آسيب ديده بر اثر كوتاهى در درمان خود بميرد، هرچند آسيب ديده به خاطر ترك درمان مقصّر مىباشد، ليكن جانى ضامن است.(4)
2. درمان كننده:بر پزشك حاذق در امر درمان، مداوا كردن بيماران واجب كفايى( --> وجوب كفايى)و دريافت اجرت در ازاى آن جايز است(5)( --> پزشكى).
مداوا كردن دزد پس از قطع دست وى به بند آوردن خون موضع قطع شده، مستحب است(6)( --> حسم).
درمان بيمارى كه اميد بهبود وى نمىرود بر پزشك واجب نيست؛ از اين رو، خود دارى از ادامه درمان بيمار محتضر( --> احتضار)جايز است؛ ليكن كشتن وى از روى ترحّم (آتانازى) حرام و مصداق قتل نفس و موجب قصاص و ثبوت ديه است(7)( --> اجهاز).
3. وسيله درمان (دارو):درمان كردن با برخى وسائل، مستحب، با برخى جايز، با برخى مكروه، و با برخى ديگر حرام است.
مستحب:درمان و استشفا به قرآن،(8)دعا،(9)صدقه،(10)آب زمزم،(11)و نيم خورده مؤمن،(12)مستحب است.
جايز:درمان و استشفا به تربت امام حسين عليه السّلام(13)ـ به خوردن و غير آن ـ و قبور ساير معصومان عليهم السّلام و نيز قبور شهدا و عالمان دينى،(14)انواع داروها و عسل،(15)آب باران،(16)آب ناودان كعبه،(17)بول شتر(18)و خورده طعامهاى كنار ريخته شده از سفره،(19)جايز است. خوردن تربت معصومان، جز امام حسين عليهم السّلام، به جهت استشفا جايز نيست، مگر آنكه با نوشيدنىاى مُجاز، مثل آب مخلوط و در آن مستهلك گردد.(20)
مكروه:درمان و استشفا با آبهاى گرم معدنى مكروه است.(21)
حرام:درمان و استشفا به وسيله محرمات، جز در حال ضرورت و