دَبّاغى: عمل جدايى پشم و چربى از پوست حيوان و تبديل آن به چرم يا پوست صنعتى.
از آن در بابهاى طهارت، صلات و اطعمه و اشربه سخن گفتهاند.
پوست مردار حيوانى كه داراى خون جهنده است، بنابر مشهور با دباغى پاك نمىشود.(1)
استفاده از پوست حيوان حرام گوشتى كه تذكيه( --> تذكيه)شده ـ بنابر قول به تذكيهپذير بودن آن ـ در غير نماز جايز است؛ ليكن در اينكه جواز آن مشروط به دباغى است يا نه اختلاف است. اشتراط، به مشهور نسبت داده شده است، امّا مشهور متأخران قائل به كراهت استعمال آن بدون دباغى يا استحباب دباغى آن شدهاند. برخى بين استفاده از آن در مايعات و غير مايعات تفصيل داده و در صورت اوّل دباغى را شرط دانستهاند.
بنابر قول به لزوم دباغى، در اينكه منشأ آن توقّف طهارت پوست بر دباغى است يا صرف تعبّد، اختلاف است.(2)
بر عدم جواز دباغى با شىء نجس ادعاى اجماع شده است.(3)
امامت دباغ در نماز براى غير صنف دباغان مكروه است.(4)
( --> پوست)
دبر
دُبُر: مخرج غائط، مقعد.
عنوان ياد شده در بسيارى از ابواب نظير طهارت، صلات، صوم، حج، نكاح، طلاق، و حدود به كار رفته است.
عورت بودن دبر:دبر مانند قُبُل عورت به شمار مىرود(1)و تمامى احكام عورت از قبيل وجوب پوشاندن آن در نماز و از هر بيننده محترم جز همسر، مالك (مذكر) و كنيز و كودك غير مميز، بر آن مترتّب است(2)( --> عورت).
آميزش در دبر:بنابر مشهور، آميزش با زوجه و هر زنى كه آميزش با او از قُبُل جايز است، مانند كنيز، از دبر نيز جايز است؛ ليكن با كراهت شديد، بويژه در صورت ناخشنودى زن.(3)همچنين بنابر