دانه: تخمك لقاح يافته و رشد كرده گياهان كه مىتواند منشأ گياه جديد شود.
عنوان ياد شده به مناسبت در باب زكات و تجارت به كار رفته است.
زكات:بنابر قول مشهور، زمان تعلّق زكات به گندم و جو هنگام بسته و سفت شدن دانههاى آنها است.(1)
تجارت:فروختن خوشه( --> خوشه)، مانند خوشه گندم، جو و برنج قبل از شكلگيرى و بسته شدن دانههاى آن صحيح نيست(2)( --> بدوّ صلاح).
( --> بذر)
دايره
دايره: خطّ منحنى يا گرد كه معمولا محيط بر چيزى است/ سازى ضربى به شكل حلقهاى چوبى كه يك روى آن از پوست است( --> دف).
دايره به معناى نخست در بابهاى طهارت، صلات و صوم به كار رفته است.
براى تشخيص خون بكارت از حيض در صورت اشتباه، پنبهاى درون شرمگاه گذاشته مىشود. اگر خون دايره وار در پنبه شكل بگيرد، خون بكارت و اگر در آن فرو رود، خون حيض است.(1)
در صحّت نماز جماعت با يك امام گرد كعبه به صورت دايرهاى اختلاف است(2)( --> استداره).