جَبين: دو طرف پيشانى، بالاى شقيقه.

در روايات، جبين به معناى پيشانى هم به كار رفته است(1)(--> پيشانى). برخى لغويان نيز تصريح كرده‌اند كه به طور مَجاز و به علاقه مجاورت، جبين بر پيشانى هم اطلاق مى‌شود.(2)عنوان ياد شده به مناسبت در باب طهارت و صلات به كار رفته است.

بنابر قول منسوب به مشهور، در تيمّم علاوه بر پيشانى مسح دو جبين واجب است.(3)

در صورت عدم امكان سجده با پيشانى، بنابر مشهور با يكى از دو جبين و در صورت عدم امكان آن، با چانه سجده مى‌كند. بر اين قول ادعاى اجماع شده است.(4)در سجده با جبين، بنابر مشهور، تفاوتى بين جبين راست و چپ نيست.(5)برخى، تقديم جبين راست را بر چپ واجب دانسته‌اند.(6)

بنابر قول برخى فقها، بر خاك نهادن دو طرف پيشانى در سجده شكر(--> سجده شكر)مستحب است(7)(--> تعفير).

جَحد؛ سوره --> كافرون؛ سوره

جُحْفَه: از ميقاتهاى عمره.

جحفه نام محلى است بين مكّه و مدينه، نزديك رابغ و در دو ميلى غدير خمّ. فاصله آن تا مكّه سه و تا مدينه هفت منزل است. اين محل بر اثر سيل ويران گشته،(1)ليكن هم اكنون مسجد بزرگى با همه امكانات جانبى جهت احرام عمره گزارانى كه از اين مسير به مكّه مشرف مى‌شوند، در اين محل بنا شده است. نام اين محل

• (1)وسائل‌الشيعة 6/ 344 ؛ الحدائق‌الناضرة 4/ 344
• (1)معجم البلدان 2/ 111 ؛ الحدائق الناضرة 14/ 435 ؛ مستند الشيعة 11/ 180 ؛ جواهر الكلام 18/ 110 ـ 111
• (2)تاج العروس/ واژه «جبن»
• (3)جواهر الكلام 5/ 195 ـ 199 ؛ مستمسك العروة 4/ 406 ؛ الحدائق الناضرة 4/ 342 ـ 345
• (4)جواهر الكلام 10/ 199 ـ 203
• (5)206
• (6)العروة الوثقى 2/ 565 ؛ مستمسك العروة 6/ 379 ـ 380
• (7)الألفية و النفلية/ 131 ؛ مسالك الافهام 1/ 223 .