در فرض عدم تأثير زبان خوش و سخن ملايم، غلظت كلام و درشتى سخن است.(4)
از نشانههاى نشوز زن، درشت سخن گفتن با شوهر است، در حالى كه پيش از آن با نرمى و ملايمت سخن مىگفت(5)( --> نشوز).
اگر صداى شخصى بر اثر جنايتى خشن شود، بر جانى ارش( --> ارش)ثابت مىگردد.(6)
( --> تغليظ)
خشوع --> خضوع
خشونت --> خشن
خشيت --> ترس
خصّ
خُصّ:پرچين.
خصّ در لغت به اتاقى مىگويند كه از نى يا درخت ساخته شده است؛(1)ليكن مراد از آن در كلمات فقها پرچين است(2)( --> پرچين).
خصائص النبى--> اختصاصات النبى
خصال ثَلاث--> خصال كفّاره
خصال كفّاره
خِصال كفّاره [= خصال ثَلاث ]: آزاد كردن بنده، روزه گرفتن، اطعام و پوشاندن فقير.(1)
به اعمالى كه به عنوان كفّاره بر انسان واجب مىگردد، خصال كفّاره گفته مىشود. شمار خصال كفّاره بيش از مواردى است كه در شناسه آمده است، مانند قربانى كردن گوسفند يا شتر در ارتكاب بعضى محرّمات احرام(2)( --> كفّاره).
خصب
خِصْب: فراخى سال و انبوهى گياهان.
خصب مقابل جَدْب به معناى فراوانى گياهان بر اثر خرمى و سرسبزى زمين و