همچون جماد از خود اختيارى ندارند. از اين عنوان در باب طهارت سخن رفته است.
در اين كه جبريّه كافرند و احكام كفر بر آنان بار مىشود يا تنها در صورت پايبند بودن به لوازم كيش خود ـ مانند نسبت ظلم به خداوند دادن در صورت عقاب بندگان و نفى ثواب و عقاب ـ كافر و نجس هستند، اختلاف است. بيشتر فقها قائل به قول دوم مىباشند.(1)
(--> كفر)
جَبّ؛ قاعده--> قاعده جبّ
جبل الرّحمه
جَبلُ الرحمَه: كوهى در شمال شرقى عرفات.
در روايات از اين كوه به «جبل اَلال» تعبير شده1 و عنوان «جبل الرّحمه» در كلمات فقهاى معاصر به كار رفته(2)و احكام آن در باب حج آمده است.
مستحب است وقوف به عرفات در دامنه جبل الرّحمه باشد.(3)چنان كه مستحب است وقوف در سمت چپ كوه باشد. سمت چپ بنابر تصريح جمعى از فقها نسبت به كسى است كه از سمت مكّه مىآيد.(4)برخى، سمت چپ را نسبت به كسى دانستهاند كه در عرفات روبه قبله است.(5)
وقوف در بالاى جبل الرّحمه، جز هنگام ضرورت، مانند فزونى جمعيّت، مكروه است. از برخى حرمت آن نقل شده است.(6)
جبهه
جَبهَه: پيشانى(--> پيشانى)/ ميدان جنگ(--> جهاد).
جبيره
جَبيره: آنچه بدان استخوانِ شكسته، زخم و جراحت را مىبندند و نيز دوايى كه بر موضع جراحت و زخم مىنهند.
جبيره در لغت به چوبى اطلاق مىشود كه استخوان شكسته را با آن
(1)جواهر الكلام 6/ 54 ـ 55 ؛ مستمسك العروة 1/ 387 ـ 391 .
(1)وسائل الشيعة 13/ 533 ؛ من لايحضره الفقيه 2/ 467