وارد كردن خراش به بدن ديگرى موجب ثبوت ديه است و ديه آن، در سر و صورت، در صورت خون نيامدن (حارصه)، بنابر قول مشهور يك شتر و در صورت خون آمدن (داميه) دو شتر است.(4)
( --> جراحت)
خربزه
خربزه: ميوهاى معروف.
عنوان ياد شده به مناسبت در بابهاى زكات، تجارت، يمين و اطعمه و اشربه آمده است.
از ميوههايى كه در روايات به خوردن آن سفارش و براى آن خواص زيادى شمرده شده، خربزه است؛ ليكن خوردن ناشتا و نيز نوع تلخ آن مكروه است.(1)
معامله كالايى كه با آزمودن فاسد مىگردد، مانند خربزه، با جهالت درون آن صحيح است و در صورت فاسد بودن، براى خريدار ارش( --> ارش)ثابت است. البته اگر خربزه پاره شده قيمتى نداشته باشد، خريدار تمامى بهاى پرداختى را باز پس مىگيرد.(2)
بيع سلف( --> بيع سلف)در خربزه به صورت شمارشى صحيح نيست؛ بلكه بايد وزنى معامله شود.(3)
اگر كسى قسم ياد كند كه فاكهه (ميوه) نخورد، در اينكه شامل خربزه مىشود و در نتيجه با خوردن آن حَنث (شكستن قسم) تحقق پيدا مىكند يا نه، اختلاف است.(4)
( --> خُضَر)
خرچنگ
خرچنگ: جانورى معروف.
عنوان ياد شده به مناسبت در بابهاى تجارت، صيد و ذباحه و اطعمه و اشربه به كار رفته است.
خرچنگ حرام گوشت است؛ از اين رو، خوردن آن جايز نيست.(1)برخى، آن را از مسخ شدگان بر شمردهاند(2)( --> مسوخ).
(1)وسائل الشيعة 25/ 27 ، 34 و 175 ـ 178 ؛ جواهر الكلام 36/ 492 ـ 493