تناسلى مرد، به گونهاى كه كمتر از مقدار ختنه گاه باقى بماند «جَبّ» و به فرد آلت بريده «مَجبوب» گويند.(1)گاه نيز به فردى كه قسمتى از آلتش قطع شده، امّا به مقدار ختنه گاه مانده «مجبوب» اطلاق مىكنند، ليكن بر چنين فردى احكام فرد سالم جارى است.(2)عنوان ياد شده در بابهاى تجارت، نكاح، ظهار، ايلاء و حدود به كار رفته است.
تجارت:جَبّ در برده عيب به شمار رفته و موجب ثبوت حقّ خيار براى خريدار است.(3)
نكاح:جَبّ از عيبهاى موجب فسخ عقد نكاح است. بنابر اين، اگر مرد قبل از ازدواج مجبوب بوده و زن از آن آگاهى نداشته، زن مىتواند عقد را فسخ كند. در صورت عروض جَبّ پس از ازدواج آيا حقّ فسخ براى زن ثابت است يا نه؟ مسئله اختلافى است.(4)
مجبوبى كه بيضهاش سالم است، چنانچه از راه مساحقه با همسرش آميزش كند و او حامله گردد، فرزند به مرد ملحق مىشود و در صورت وقوع طلاق، بر زن لازم است تا زمان وضع حمل عدّه(--> عدّه)نگه دارد؛ ليكن بنابر قول مشهور در صورت حامله نبودن، عدّه بر وى واجب نيست.(5)
ظهار و ايلاء:بنابر قول به حرمت هر گونه استمتاع از زوجه پس از ظهار(--> ظهار)، وقوع ظهار از مجبوب صحيح است؛ ليكن بنابر قول اختصاص حرمت به آميزش، ظهار مجبوب صحيح نمىباشد.(6)
در صحّت ايلاء مجبوب(--> ايلاء)در صورتى كه مقدار باقى مانده از آلتش كمتر از حدّ حشفه باشد اختلاف است. مشهور قائل به صحّت آن هستند.(7)
حدود:هرگاه مجبوب بودن شخصى كه شهود به زناى وى شهادت دادهاند، به گونهاى باشد كه امكان حدوث جَبّ پس از شهادت شهود نباشد، حدّ از وى دفع و بر شهود حدّ قذف(--> قذف)جارى مىگردد.(8)