responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 3  صفحه : 41

جان دادن-->احتضار

جاندار

جاندار: داراى روح.

از آن در بابهاى صلات، تجارت و ديات سخن گفته‌اند.

صلات:نمازگزاردن در مقابل تصوير جاندار بنابر مشهور مكروه است.(1)

تجارت:ساختن مجسّمه جاندار ـ اعم از انسان و حيوان ـ حرام و دريافت مزد براى ساختن آن باطل است(--> مجسمه). در حرمت نقاشى جانداران اختلاف است(2)(--> تصوير).

ديات:بنابر تصريح برخى، اگر كشتى در شُرُف غرق شدن باشد و با سبك شدن آن اميد نجات برود، واجب است براى حفظ جانداران ابتدا غير جانداران به دريا افكنده شوند. در مرحله بعد در صورت توقّف حفظ جان انسانها بر انداختن حيوانات، حيوانات به دريا افكنده مى‌شوند.(3)

(--> روح)

جانور-->حيوان

جانى-->جنايت

جاه

جاه: مقام و منزلت اجتماعى.

عنوان ياد شده به مناسبت در باب نكاح و صدقات به كار رفته است.

در خصوص زوجه صاحب جاه كه متعارف براى وى داشتن خدمتكار است، خادم جزو نفقه او به شمار مى‌رود كه زوج بايد آن را فراهم كند(1)(--> نفقه).

بذل جاه براى كسى كه مى‌تواند به سبب آن گرهى از كار مؤمنى بگشايد و حاجت او را برآورد مستحب است.(2)

(--> اَشراف)

جاهل-->جهل

جاهل قاصر

جاهل قاصر: جاهل معذور( -->جهل).


نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 3  صفحه : 41
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست