كرده است.(1)بر اين اساس، برخى فقها خون نفاس (خونى كه زن پس از زايمان مىبيند) را حيض محتبس دانسته و به يكى بودن خون حيض و نفاس و وحدت آن دو در بسيارى از احكام، حكم كردهاند. از اين رو گفتهاند: حد اكثر نفاس همچون حيض ده روز و آميزش با همسر در ايام نفاس همانند ايام حيض موجب كفّاره است.(2)
در مقابل، برخى ديگر از فقها در استفاده يكى بودن آن دو از روايت اشكال كرده و در فرض عدم وجود دليل خاص بر اشتراك نفاس با حيض در حكمى، حكم حيض را در نفاس جارى ندانستهاند.(3)
حيعلات
حَيْعَلات:«حَىَّ عَلى الصَّلاة» تا «حَىَّ على خَيرِ العَمَل».
حيعلات، جمع حيعله، اسم تركيبى از دو كمله«حَىَّ»و
«عَلى»
براى فصول سهگانه اذان و اقامه:«حَىَّ عَلى الصَّلاة»،«حَىَّ عَلى الفَلاح»و«حَىَّ عَلى خَيرالعَمَل»است.(1)از آن در باب طهارت و صلات سخن گفتهاند.
حيعلات از فصول اذان و اقامه است كه دو بار گفته مىشود.(2)حكايت اذان و نيز بنابر نظر برخى، اقامه مستحب است؛ ليكن بعضى گفتهاند: در حكايت، اولى تبديل حيعلات به«لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إلاّ باللّه»(حولقه) است.(3)برخى، اولويّت را نپذيرفته و قائل به تخيير بين حكايت حيعلات و تبديل آن به حولقه شدهاند.(4)
در استحباب حكايت اذان در نماز اختلاف است، ليكن اگر بخواهد حكايت كند بايد حيعلات را به حولقه تبديل نمايد و در صورت عدم تبديل، به دليل كلام آدمى بودن حيعلات، نماز باطل مىشود.(5)
بنابر قول برخى، حكايت اذان در حال تخلّى( --> تخلّى)نيز مستحب است. بعضى گفتهاند: حيعلات را ـ به دليل آنكه كلام آدمى به شمار مىرود و سخن گفتن در حال تخلّى مكروه است ـ تبديل به حولقه مىكند.(6)