قرآن براى او كراهت دارد.(41)برخى، عمل ياد شده را واجب دانستهاند.(42)
خضاب كردن با حنا و مانند آن، خواندن و همراه داشتن قرآن و نيز تماس با قسمتهاى نانوشته آن از قبيل حاشيه و بين سطرها بر حائض مكروه است.(43)
حج حائض:زنى كه به احرام عمره تمتّع محرم شده و به جهت حيض نمىتواند طواف كند و وقت براى ادراك وقوف به عرفه( --> وقوف)تنگ باشد، بنابر مشهور، با همان احرام نيّت حج اِفراد( --> حج افراد)مىكند و پس از اعمال حج، عمره مفرده( --> عمره مفرده)انجام مىدهد.(44)مقابل مشهور، برخى قدما گفتهاند: بر همان احرام باقى مىماند و جز طواف و نماز طواف، اعمال عمره را انجام مىدهد و سپس براى حج محرم مىشود و بعد از پاك شدن، طواف و نماز طواف فوت شده را قضا مىكند.(45)
شرط احرام، طهارت از خون حيض نيست، بنابر اين حائض همچون ديگران مىتواند از ميقات( --> ميقات)مُحرم شود و بنابر قول به وجوب احرام از مسجد شجره، حائض در حال عبور از مسجد، بدون توقف در آن محرم مىشود و در صورت عدم امكان عبور، احرام از بيرون مسجد اشكالى ندارد.(46)
چند دسته از جمله زنى كه خوف قاعدگى دارد مىتوانند اعمال بعد از منى را قبل از رفتن به عرفات انجام دهند.(47)
طلاق و ظهار حائض:از شرايط صحّت طلاق طهارت زن از حيض است؛ بنابر اين، طلاق دادن زن حائض باطل است؛ مگر آنكه غير مدخوله يا حامله باشد يا شوهرش پس از آميزش با وى در حال پاكى به سفر رود و پس از گذشت مدتى كه به طور عادت زن در آن مدت از طهر پيشين به طهر ديگر انتقال مىيابد، او را طلاق دهد. در سه مورد ياد شده طلاق صحيح است هرچند در ايام حيض واقع شده باشد.(48)
شرط صحّت ظهار نيز پاك بودن زن از حيض هنگام ظهار است، به شرط آنكه شوهرش حاضر باشد، و در آن پاكى با زن آميزش نكرده باشد.(49)