ترامى( --> ترامى)در حواله صحيح است؛ هم با تعدّد محالٌ عليه و وحدت محتال؛ بدين گونه كه به عنوان شخص مديون، زيد طلبكار را به عمرو و سپس عمرو به بكر و پس از آن، بكر به ساعد حواله مىدهد. در اين صورت در هر مرحله ذمّه محال عليه قبلى به سبب حواله به محال عليه جديد برى مىشود. و هم با وحدت محالٌ عليه و تعدّد محتال، مانند آنكه محتال اوّل (زيد) طلبكار خود (حسن) را به محال عليه خويش (عمرو) و محتال دوّم (حسن) طلبكار خود (حسين) را به همان محال عليه (عمرو) حواله دهد. دور در حواله، يعنى بازگشت حواله به محيل اوّل، صحيح است.(16)
آنچه امروزه از آن به حواله يا صرف برات( --> صرف برات)تعبير مىشود كه شخص پول معينى را در شهرى به بانك مىدهد و بانك آن را از طريق سيستم بانكى در شهرى ديگر حواله مىدهد، اعمّ از حواله مصطلح در فقه و امرى جايز است(17)( --> بانك).
حواميم
حواميم: سورههاى چهل تا چهل و ششم قرآن كريم.
به سورههاى غافر، فُصِّلت، شورى، زخرف، دخان، جاثيه و احقاف كه با «حم» شروع مىشوند و از سورههاى طوال به شمار مىروند، حواميم اطلاق كردهاند.
از آن به مناسبت در باب صلات سخن رفته است.
در روايتى از امام صادق عليه السّلام آمده است: «حواميم گلهاى قرآناند. پس هر زمان آنها را تلاوت كرديد خدا را