responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 3  صفحه : 369

حلّه پرداختى به جهت ديه، بنابر نظر بسيارى بايد يمنى باشد؛ چنان كه در تعريف آن گذشت. برخى، قائل به كفايت هر نوع جامه شده‌اند؛ هر چند جامه يمنى را اولى دانسته‌اند.(4)برخى نيز گفته‌اند: احتياط واجب پرداخت جامه يمنى است.(5)حلّه پرداختى به جهت ديه بايد سالم باشد و حلّه معيوب كفايت نمى‌كند.(6)

حُلىّ--> زيور

حلّيت --> حلال

حلّيت؛ قاعده--> قاعده حّليت

حليف

حَليف: هم سوگند، هم پيمان.

از پيمانهاى رايج دوران جاهلى بين فردى با فردى ديگر يا بين دو گروه، پيمانى با اين مفاد بود كه خون دو طرف يكى، و جنگ و صلح با هر طرف جنگ و صلح با طرف ديگر باشد و دو طرف از يكديگر ارث ببرند و در پرداخت ديه، عاقله يكديگر باشند. بر اساس اين پيمان، هريك از دو حليف، يك ششم مال ديگرى را به ارث مى‌برد و در جنايات، عاقله او مى‌شد(1)( --> عاقله).

در آغاز اسلام، مبناى ميراث همين پيمان بود؛ ليكن بعدها نسخ گرديد و مسلمانى و هجرت مبناى ميراث قرار گرفت. سپس آن نيز نسخ گرديد و ميراث بر پايه قرابت و خويشاوندى مقرر شد. البته در اسلام، تنها در يك صورت ارث بر اساس پيمان يادشده ثابت است و آن جايى است كه هيچ يك از دو طرف، وارثى ـ اعم از نسبى و غيرنسبى ـ نداشته باشند(2)( --> ولاء).

حليله

حَليله: زوجه.

حليله به زن انسان، اعم از دائم و موقّت


نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 3  صفحه : 369
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست