responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 3  صفحه : 368

حلم

حِلم: بردبارى.

به كسى كه در برابر رفتار سفيهانه و جاهلانه ديگرى بردبارى مى‌ورزد «حليم» و به رفتار او «حلم» گويند.(1)در روايتى از امام هادى عليه السّلام آمده است: «حلم آن است كه مالك خويشتن باشى و خشم خود را در عين قدرت، فروبرى».(2)از آن به مناسبت در باب تجارت و قضاء سخن گفته‌اند.

صفت حلم از مكارم اخلاق و صفات خداوند متعال و پيامبران و امامان عليهم السّلام و مؤمنان شمرده شده(3)و در روايات فراوانى بدان سفارش و تأكيد شده است.(4)

از آداب تجارت اين است كه تاجر حليم باشد.(5)مستحب است قاضى حليم باشد.(6)برخى قدما بردبار بودن را در قاضى شرط اهليت وى براى قضاوت دانسته‌اند.(7)

حُلُم --> احتلام

حلمه

حَلَمَه: نوك پستان(--> پستان)/ كنه بزرگ( -->كنه).

حلّه

حُلَّه: دو جامه.

حلّه به دو جامه گفته مى‌شود. بسيارى آن را به دو جامه از جامه‌هاى يمن،(1)و برخى قدما به دو جامه از جامه‌هاى يمن يا نجران تعريف كرده‌اند.(2)از اين عنوان در باب ديات سخن رفته است.

جانى يا عاقله وى( --> عاقله)مى‌تواند جهت پرداخت ديه يكى از شش چيز را پرداخت كند: حلّه، گاو، گوسفند، شتر، دينار و يا درهم. به عنوان مثال، ديه مردى كه به ناحق كشته شده، دويست حلّه يا دويست گاو يا صد شتر يا هزار گوسفند يا هزار دينار طلا و يا ده هزار درهم نقره است.(3)


نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 3  صفحه : 368
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست