سازد. بدين رو، در مواردى كه نمازگزاردن در اوّل وقت به دليل كسالت و مانند آن با حضور قلب امكانپذير نيست و با تأخير از اوّل وقت زمينه آن فراهم مىگردد، تأخير افضل است.(2)
حطيطه
حَطيطه: مقدارِ كاهش يافته از بهاى كالا پس از معامله( --> استحطاط).
حطيم
حَطيم: حدّ فاصل بين ركن حجر الاسود و درِ كعبه.
حطيم از برترين و ارزشمندترين مكانهاى روى زمين و با فضيلتترين نقطه مسجد الحرام و محل پذيرفته شدن توبه حضرت آدم عليه السّلام است. وجه نامگذارى اين نقطه از اطراف كعبه به حطيم يا به جهت ازدحام جمعيت براى دعا و نماز است و يا به جهت ريختن گناهان و پاك شدن بنده در آن مكان.(1)از آن در باب حج و لعان نام بردهاند.
دعا كردن، نماز گزاردن و نيز گرفتن پرده كعبه و چسبانيدن صورت و شكم به آن در محدوده حطيم مستحب است.(2)
در لعان( --> لعان)، بلكه در ساير مواردِ قسم دادن، تغليظ در سوگند بر حاكم مستحب است. تغليظ با گفتار، زمان و مكان صورت مىگيرد. مكان، مانند قسم دادن در حطيم براى حاضران در مكّه.(3)
حظر
حَظْر: حرمت.
حظر در لغت به معناى منع و در كلمات فقها به معناى حرمت ـ از احكام پنج گانه تكليفى ـ به كار رفته است(1)( --> حرمت).
(1)كتاب السرائر 1/ 615 ؛ جامع المقاصد 3/ 272 ؛ الروضة البهية 2/ 327 ـ 328
(1)المبسوط 1/ 15 ؛ كتاب السرائر 1/ 99 ، 227 و 270 ؛ مختلف الشيعة 2/ 126 .