دين را به موقع ادا كند و با تمكن از ادا، آن را به تأخير نيندازد.
از ديگر مصاديق حسن القضاء پرداخت قرض به بيشتر از مبلغ دريافتى ـ بدون شرط ـ است.(1)
( --> سهل القضاء)
حسن و قبح عقلى
حُسْن و قُبْح عقلى: حكم عقل به خوبى يا بدى كارى قطع نظر از حكم شارع ؛ مقابل حسن و قبح شرعى.
از آن در اصول فقه بحث كردهاند.
از دلايل چهارگانه استنباط نزد اصوليان عقل است. احكام عقل (ادراكات عقل) دوگونه است: مستقل و غير مستقل. مستقل آن است كه صغرى و كبراى دليل، هر دو عقلى باشند. و غير مستقل آن است كه يكى از آن دو عقلى و ديگرى غير عقلى باشد.
تلازم بين احكام عقل و شرع:بين احكام عقل و احكام شرع ملازمه وجود دارد؛ بدين معنا كه آنچه عقل بدان حكم مىكند، شرع نيز بدان حكم مىكند. عكس آن نيز چنين است. بنابر اين، احكام شرع از احكام عقل به دست مىآيد.
مستقلات عقلى كه حكم شرع از آن به دست مىآيد تنها در يك مسئله است؛ مسئله حسن و قبح يا تحسين و تقبيح عقلى.
مراد از حسن و قبح عقلى اين است كه افعال قطع نظر از حكم شارع مقدس، در ذات خود داراى حسن و قبحىاند كه عقل بدان حكم مىكند. مراد از حكم عقل، ادراك آن است؛ زيرا كار عقل، ادراك خوب يا بد بودن چيزى است، نه امر و نهى.
مراد از حُسن، بودن فعل به گونهاى است كه فاعل آن سزاوار ستايش و پاداش باشد و مراد از قبح، بودن فعل به گونهاى است كه مرتكب شونده آن مستحق سرزنش و كيفر باشد.
اشاعره، حسن و قبح عقلى را انكار كرده و گفتهاند: عقل نسبت به حسن و قبح افعال حكمى ندارد؛ بلكه آنچه را كه شارع تحسين كرده، حَسَن و آنچه او تقبيح كرده، قبيح است. بنابر اين، چنانچه شارع به عكس حكم كند و قبيح را حَسَن و حَسَن را قبيح قرار دهد، حقيقت فعل نيز منقلب مىشود؛ يعنى قبيح، حَسن و حَسن قبيح
(1)الحدائق الناضرة 20/ 188 ؛ تحرير الوسيلة 1/ 654 .