حسد از صفات بسيار زشت و از خطرناكترين و بزرگترين گناهان( --> گناه كبيره)و نخستين گناهى است كه فرزند آدم (قابيل) بدان مبتلا گرديد و بر اثر ابتلاى به آن برادرش (هابيل) را كشت.(2)روايات متعددى از حسد با لحنى شديد نكوهش كرده(3)و آن را از ريشههاى كفر،(4)نابود كننده ايمان، همچون آتش كه هيزم را نابود مىكند(5)و آفت دين(6)معرفى كردهاند.
البته بنابر تصريح گروهى، حسد در صورتى كه در گفتار يا كردار بروز كند، گناه كبيره به شمار رفته و حرام است و صرف خطور آن در قلب بدون ترتّب اثرى بر آن، حرام نمىباشد(7)( --> حديث رفع).
حسد از موانع قبولى نماز شمرده شده است.(8)تظاهر به حسد موجب زوال عدالت( --> عدالت)مىگردد؛ در نتيجه شهادت حسود پذيرفته نمىشود.(9)
حسم
حَسْم: بند آوردن خون موضع قطع شده با داغ كردن و مانند آن.
حسم در لغت به معناى قطع و منع و در اصطلاح عبارت است از اينكه موضع قطع شده از دست يا پاى بزهكار به سبب اجراى حد، در روغن جوشيده فروبرده و يا با آهن گداخته داغ شود تا رگها بسته و جريان خون قطع گردد.(1)از اين عنوان در باب حدود سخن گفتهاند.
حسم، پس از قطع دست دزد مستحب است و هزينه آن از بيت المال پرداخت مىگردد.(2)در اجراى حدّ محارب( --> محاربه)پس از قطع هر يك از دست راست و پاى چپ وى حسم انجام مىگيرد(3)( --> داغ).