قذف( --> قذف)به شمار نمىرود و نسبت دهنده تنها تعزير( --> تعزير)مىشود.
از برخى قدما يكسان بودن نسبت حرام زادگى با نسبت زنازادگى نقل شده است. البته اگر قرينهاى دلالت كند كه مراد گوينده از حرام زادگى زنازادگى است يا عرف آن را نسبت زنازادگى بداند، قذف به شمار مىرود و حدّ آن بر نسبت دهنده جارى مىشود.(1)
( --> زنازاده)
حرام گوشت-->حيوان
حَربى--> اهل حرب
حَرَّتَين--> بين الحرّتين
حَرَج-->قاعده عسر و حرج
حرز
حِرز: جاى مطمئن/ نوشتهاى در بردارنده اذكارى خاص براى دفع آفات و بلاها( --> تعويذ).
حرز به مفهوم نخست، به معناى محلّ امن و مطمئن جهت حفظ مال از دستبرد ديگران است؛ از اين رو، هنگامى كه چيزى را در جاى مطمئنى مىگذارند و بدين وسيله آن را از دستبرد ديگران محفوظ مىدارند، مىگويند آن را احراز كردهاند.(1)
حرزِ هر مالى در عرف متناسب با آن مال است، به عنوان مثال، حرز طلا و جواهر، پول و اشياى قيمتى، صندوق محكم قفل دار؛ حرز لوازم خانه و اجناس درون مغازه، اتاق، كمد و مغازه و حرز چهار پايان محلّ نگهدارى آنها، مانند طويله و اسطبل است.(2)بنابر اين، جاهايى كه آمد و شد در آنها همگانى است، مانند حمامها، كاروانسراها، قهوه خانهها، مهمانسراها و مساجد، حرز محسوب نمىگردند.(3)از اين عنوان در باب حدود سخن گفتهاند.
سرقت از حرز:از شرايط ثبوت حدّ سرقت( --> سرقت)دزديدن مال از حرز است. بنابر اين، دزديدن از غير حرز، همچون معابر عمومى موجب ثبوت حدّ نمىگردد.(4)برخى، مراقب بودن صاحب مال نسبت به مال خود را در اماكن عمومى، حرز آن مال دانستهاند.(5)در