حدود النّاس، كيفرهايى است كه اجراى آنها منوط به درخواست صاحب حقِّ تضييع شده است، مانند حدّ قذف( --> قذف)و به قول مشهور حدّ سرقت( --> سرقت). از اين حدود به حدود الآدميين و حدّ مشترك بين خدا و مردم نيز تعبير شده است.(1)در كلام برخى، حدّ قذف به عنوان حدود النّاس و حدّ سرقت به عنوان حدّ مشترك آمده است.(2)
( --> حدود)
حديبيّه
حُدَيبيّه: محلّى در نزديكى مكّه، در راه جدّه به مكّه.
از آن در باب حج نام بردهاند.
ميقات عمره مفرده( --> عمره مفرده)براى كسى كه در مكّه است و نيز كسى كه بدون قصد دخول حرم( --> حرم)براى انجام دادن كارى از ميقات گذشته و سپس تصميم بر انجام دادن عمره مفرده گرفته، ادنى الحلّ( --> ادنى الحلّ)است، كه افضل مواضع آن براى احرام بستن حديبيّه، تنعيم( --> تنعيم)و جِعرانه( --> جعرانه)مىباشد.(1)
حديث
حديث: كلام بيانگر گفتار، كردار و يا تقرير و امضاى معصوم عليه السّلام.
از حديث گاه به «خبر» تعبير مىشود. از آن در فقه در بابهاى طهارت، تجارت و رهن و در اصول فقه به مناسبت در مباحث حجّت سخن گفتهاند.
فقه:بنابر تصريح برخى، مسّ احاديث معصومان عليهم السّلام بدون طهارت (وضو، غسل يا تيمم) جايز است؛(1)ليكن كارى كه موجب هتك حرمت و اهانت به آن شود، مانند نجس كردن حديث يا عدم تطهير حديثى كه نجس شده، در صورتى كه هتك و اهانت به شمار رود، حرام است(2)( --> احترام).