حجم: برآمدگى، ضخامت و ستبرى چيزى/ مقدار فضايى كه جسم اشغال مىكند.
به مناسبت در بابهاى طهارت، صلات و حج به كار رفته است.
واجب در پوشيدن عورت( --> عورت)از ناظر محترم، پوشيدن خود عورت (بشره) است نه حجم آن.(1)
ستر عورت از شرايط صحّت نماز است؛ ليكن در اينكه ستر بشره كفايت مىكند يا علاوه بر آن ستر حجم آن نيز شرط است، اختلاف است.(2)
مستحب است ضخامت سنگ ريزهاى كه براى رمى جمره( --> رمى جمره)استفاده مىشود به اندازه بند انگشت باشد.(3)
بنابر مشهور، مقدار آب كرّ( --> آب كرّ)بر حسب حجم 42 وجب و هفت هشتم وجب است.(4)
حج مبتول
حج مَبتول: حج اِفراد.
علّت ناميدن حج افراد( --> حج افراد)به مبتول (به معناى مقطوع) جدا بودن عمره آن از حج است؛ بر خلاف حج تمتّع( --> حج تمتّع)كه چنين نيست. عنوان ياد شده در روايات(1)و به تبع آن در كلمات فقها در باب حج به كار رفته است.
حاجىاى كه به قصد انجام دادن حجِ تمتّع براى عمره تمتّع احرام بسته و داخل مكّه شده، چنانچه عمداً قبل از تقصير(-->تقصير)براى حج احرام ببندد، بنابر قول منسوب به مشهور، عمره او باطل و حج وى بدل به حج مبتول مىگردد.(2)
حج مستحب
حج مستحب: مقابل حج واجب.
از آن در باب حج سخن گفتهاند.
در روايات بر گزاردن حج و تكرار آن در هر سال تأكيد، و ترك آن به مدّت پنج سال براى متمكّن از آن مكروه شمرده شده است.(1)بنابر اين، غير مستطيع و نيز