كفّاره نمىكند.(16)همچنين انكار جنين سبب لعان(--> لعان)نمىگردد.(17)
عتق و تدبير:چنانچه كنيزِ باردار آزاد گردد، جنين او نيز ـ به شرط عدم استثنا ـ آزاد مىشود. در اينكه با استثنا نيز آزاد مىشود يا نه، اختلاف است.(18)آيا حكم تابعيّت، در تدبير(--> تدبير)نيز جريان دارد؛ بدين معنا كه در تدبير كنيز حامله، جنين نيز در حكم تدبير تابع مادر است يا نه؟ مسئله اختلافى است. مشهور فقها، تدبير كنيز باردار را تدبير جنين او نمىدانند. برخى بين صورت علم به حاملگى كنيز هنگام تدبير و جهل به آن تفصيل داده و تنها در فرض نخست جنين را نيز مدَبَّر و تابع حكم مادر دانستهاند.(19)
عتق و تدبير جنين، خواه به طور مستقل و يا به انضمام مادر صحيح است. در فرض استقلال، تدبير و عتق او به مادرش سرايت نمىكند.(20)
صيد و ذباحه:تذكيه جنين به تذكيه حيوان است، به شرط آنكه روح در آن دميده نشده و خلقتش تمام باشد. آيا در صورت دميده شدن روح در آن نيز همين حكم را دارد؟ مسئله اختلافى است.(21)
ديات:سقط جنين، حرام و موجب ثبوت ديه است. ديه آن با توجه به مراحل تكوّن جنين متفاوت است(22)
(--> سقط جنين).جو
جو: از غلاّت/ واحد وزن و طول.
جو، گاه به لحاظ جنس آن مطرح و موضوع احكامى قرار گرفته و گاه به عنوان واحد طول و وزن از آن ياد شده است. نگاه نخست به جو، نگاه استقلالى است كه از آن به «شعير» ياد مىشود و نگاه دوم، نگاه طريقى است كه از آن به «شعيره» تعبير مىشود. از جو به معناى