اگر كسى مال ديگرى را تلف كند ـ چه به تلف حقيقى يعنى آن را از بين ببرد و چه حُكمى بدين صورت كه آن را با چيزى ديگر ممزوج نمايد بهگونهاى كه قابل تفكيك نباشد ـ درصورتى كه اتلاف ضمانآور باشد، تلفكننده ضامن بدل آن است(1)(-->اتلاف). بدل در اشياى مثلى(-->مثلى)مثل آن و در اشياى قيمى(-->قيمى)قيمت آن است.(2)
اگر مالى نزد چند نفر دست به دست شده باشد(-->تعاقب ايدى)بدل تالف بر عهده كسى است كه مال نزد او تلف شده است؛ هرچند صاحب مال مىتواند براى گرفتن بدل تالف به هريك از آنان رجوع كند.(3)
در مالى كه تلف شده از جهت ثبوت بدل تالف و احكام آن تفاوتى ميان عين و منفعت آن نيست. به عنوان مثال اگر كسى خانهاى را غصب كند، بدينمعنا كه به ناحق وارد خانه ديگرى شود و در آن سكونت گزيند، عوض آن را بايد بپردازد و چنانچه استفادهكنندگان چند نفر باشند هركدام به نسبت سهم خود ضامن عوض آن مىباشند.(4)
بدل جعلى
بَدَل جَعلى:مقابل بدل حقيقى.
بدل جعلى در برابر «بدل حقيقى» ـ كه در كلمات برخى به كار رفته ـ عبارت است از: عين (عوض) موجود از دو عينى كه يكى تلف شده است.
در معاطات(-->معاطات)اختلاف است كه آيا موجب ملكيّت است يا اباحه تصرّف؟ بنابر افاده ملكيّت نيز اختلاف است كه ملكيّت حاصل از معاطات، آيا ملكيّت متزلزل (جايز و غير لازم) است يا ملكيّت مستقر (لازم)؟
بنابر قول به ملكيّت متزلزل يا اباحه، اگر هر دو عين (عوض و معوّض) پس از تحويل تلف شوند، معاطات لازم مىشود و اگر يكى از آن دو تلف شود، بنابر قول به ملكيّت متزلزل نيز معامله لازم خواهد شد؛ ليكن بنابر قول به اباحه، مسئله اختلافى است.