responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 2  صفحه : 690

و نوبه (بخشى از سودان و مصر كنونى) است نه مغرب مشهور كه شامل قرطبه، تونس و طرابلس نيز مى‌شود.(1)برخى در اصل علامت بودن آن اشكال كرده‌اند.(2)

ثُفل -->دُرد

ثَقب -->سوراخ

ثِقَه -->وثاقت

ثمد

ثَمَد: آب كمِ بدون مادّه/ آب باران جمع شده در زير ريگها.

كلمات اهل لغت در تعريف ثمد مختلف است. برخى آن را به معناى اوّل در شناسه، بعضى ديگر به معناى آب كمِ باقى مانده در زمين سخت (گودالهاى موجود در آن)، گروه سوم به آب بارانى كه در زير ريگها جمع شده و با كنار زدن آنها، جارى مى‌گردد و بالاخره دسته چهارم به آبى كه تنها در زمستان جارى است تعريف كرده‌اند. البتّه برخى از اين معانى مانند معناى چهارم با برخى ديگر مانند معناى دوم در شناسه قابل جمع است. به آب باران جمع شده بر روى زمين ثمد گفته نمى‌شود.

از آن به مناسبت در باب طهارت سخن رفته است.

بنابر تعريف اوّل و دوم، ثمد آب قليل به شمار مى‌رود و احكام آن را دارد(-->آب قليل). ليكن بنابر معناى سوم و چهارم، آيا ثمد، آب جارى به شمار مى‌رود تا احكام آن را داشته باشد يا نه؟ اختلاف است(-->آب جارى). اختلاف فوق به اختلاف در مفهوم مادّه (معتبر در مفهوم آب جارى) برمى‌گردد؛ به اين معنا كه آيا مادّه تنها بر آبى كه از زمين مى‌جوشد، اطلاق مى‌شود يا شامل آبى كه تراوش مى‌كند نيز مى‌گردد؟(1)

ثمن

ثَمَن: بهاى كالاى مورد معامله.

ثمن به بهايى اطلاق مى‌شود كه كالا در برابر آن معامله شده است؛ خواه با


نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 2  صفحه : 690
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست