و(1)بلكه از گناهان كبيره به شمار آمده است.(2)وارد شدن در جا يا كارى كه زمينه بدگمانى ديگران به شخص را فراهم مىكند، كراهت دارد.(3)
اسباب تهمت:هريك از امور زير مىتواند سبب تهمت گردد: بىمبالاتى در امر دين، دشمنى، دوستى، خويشاوندى و جز آنها از اعمال و افعالى كه انسان را در معرض تهمت قرار مىدهد.
احكام:متّهم نبودن شاهد از شرايط پذيرش شهادت او است و مراد از آن مطلق تهمت نيست، بلكه منظور تهمت خاص است و آن تهمتى است كه منشأ آن جلب منفعت براى شاهد يا دفع ضرر از او باشد. دشمنى دنيوى ـ و نه دينى ـ نيز بنابر قول مشهور از اسباب تهمت به شمار رفته و موجب عدم پذيرش شهادت متّهم به اين تهمت است(4)(-->شهادت).
استفاده ـ اعم از خوردن، وضو گرفتن و مانند آن ـ از سؤر(-->سؤر)حائضِ متّهم به بىمبالاتى نسبت به نجاست، بلكه سؤر هر فردى كه چنين است، كراهت دارد.(5)و نيز بنابر قول مشهور نماز خواندن در لباس كسى كه نسبت به نجاست متّهم به بىمبالاتى است كراهت دارد. برخى حكم يادشده را نسبت به متّهم به ارتكاب ساير محرّمات همچون غصب تعميم دادهاند.(6)
براى مقوِّم (كسى كه براى تعيين مقدار ارش(-->ارش)انتخاب مىشود) صفاتى ذكر شده كه متّهم نبودن وى در قيمتگذارى از آن جمله است.(8)
ضامن كردن اجير در غير صورت تهمت مكروه است. در كلمات فقها براى اين عبارت چند تفسير ذكر شده از جمله:
1. دو شاهد نسبت به اجيرى كه متّهم به تقصير نبوده، بر تقصير او در كارش شهادت دهند. در اين صورت ضامن كردن اجير و گرفتن غرامت مال تلف شده از او كراهت دارد.
2. اجيرى كه نسبت به كار خود مطلقا ـ هرچند تقصير نكرده باشد ـ ضامن است، مانند صنعتگر، در صورت عدم توجه اتّهام