حكم:سبب مرگهاى جمعى يا غرق شدن است، يا فروريختن ساختمان و زير آوار ماندن و يا جز آن از اسباب خاص، نظير سوختن و كشته شدن در جنگ و يا سبب خاصّى وجود ندارد، بلكه عدّهاى به مرگ طبيعى مىميرند.
اگر سبب، غرق شدن يا زير آوار ماندن باشد، بدون شك توارث ثابت است. در فرض مردن دسته جمعى به مرگ طبيعى بنابر مشهور توارث ثابت نيست، بلكه بر آن ادعاى اجماع شده است.(1)برخى قائل به ثبوت توارث شدهاند.(2)
در اينكه در مرگ جمعى به سبب خاص، غير از دو سبب يادشده توارث ثابت مىگردد يا نه اختلاف است. مشهور قول دوم است؛(3)ليكن تعداد زيادى از فقها قائل به توارث هستند.(4)
شرايط:
1. وجود سبب ارث ميان جمعى كه يكجا مردهاند؛ خواه سببِ نَسَبى، مانند پدر و فرزند يا سَبَبى، همچون زن و شوهر.
2. صلاحيت دو طرف براى توارث بنابر مشهور؛ و با انتفاى آن از يك طرف، توارث نيز منتفى خواهد شد، مانند اينكه دو برادر با هم بميرند ولى تنها يكى از آن دو، فرزند داشته باشد. برخى در اين فرض نيز توارث را ثابت دانستهاند.(5)
3. معلوم نبودن تقدّم و تأخر مرگ هر يك از آنان و نيز نامعلوم بودن همزمانى مرگشان؛ از اينرو، اگر دو نفر هم زمان بميرند از يكديگر ارث نمىبرند و اگر زمان مرگ يكى از آن دو معلوم باشد آن كه تاريخ مرگش مجهول است از ديگرى ارث مىبرد.(6)
كيفيت:ابتدا زنده بودن هريك هنگام مرگ ديگرى فرض مىشود و زنده مفروض از تركه ميّت(-->تركه)ارث مىبرد. سپس ورثه او آنچه او ارث برده ارث مىبرند. البتّه هيچكدام، آنچه را كه در اين حال از ديگرى به ارث برده بنابر مشهور ارث نمىبرد.(7)به عنوان مثال، اگر پدر و پسرى بدين گونه بميرند؛ پدر با نهصد هزار و پسر با ششصد هزار تومان تركه. در صورتى كه پدر بجز پسرى كه با او مرده دخترى و پسر او نيز كه با