خواهد بود و بر آن اجر و ثواب مترتّب مىگردد ـ و يا صرف تمرين است و از جانب شارع، امرى متوجه كودك نشده تا وى آن را امتثال كند، در نتيجه ثواب و پاداشى بر آن مترتّب نمىگردد، اختلاف است.(3)
چنانكه در مراد از شرعى بودن عبادات كودك، اختلاف است. گروهى شرعى بودن عبادات نابالغ را همچون شرعى بودن عبادات بالغ دانستهاند؛ بدين معنا كه همان مصلحتى كه در امر شارع به بالغ وجود دارد در امر به نابالغ نيز وجود دارد با اين تفاوت كه مصلحت نسبت به بالغ، الزامى و نسبت به نابالغ غير الزامى است.
در مقابل، برخى شرعى بودن عبادات نابالغ را به لحاظ مصلحت تمرين دانستهاند؛ بدين معنا كه عبادت براى كودك به لحاظ مصلحت تمرين مستحب است و جز آن مصلحتى ديگر در عبادات نابالغ وجود ندارد.(4)
بنابر قول به شرعى بودن عبادات كودك مميّز، عبادات وى در صورت تحقق ديگر شرايط صحّت، صحيح است. در نتيجه اگر در اثناى نماز يا پس از آن و پيش از خروج وقت، بالغ شود اعاده لازم نيست.(5)وضوى او نيز صحيح است و نيازى به تجديد ندارد. چنانكه اگر غسل جنابت(-->غسل جنابت)يا غسل مسّ ميّت(-->غسل مسّ ميّت)كرده پس از بلوغ نيازى به تجديد آن نيست.(6)
امّا بنابر قول به تمرينى بودن عبادات كودك، احرام حج يا عمره او سبب تحريم تروك احرام نمىشود(-->احرام)و نيز ترك طواف نساء(-->طواف نساء)موجب حرمت زنان بر او نمىگردد.(7)