قبلى ادا نشده باشد.(11)در اينكه تكرار آميزش با حائض ـ بنابر قول به وجوب كفّاره به سبب آن ـ موجب تكرار كفّاره مىگردد يا نه، اختلاف است. برخى با اختلاف زمانى ـ مانند آميزش در اوّل و وسط ايّام حيض ـ و برخى ديگر با فاصله شدن كفّاره بين دو آميزش، تكرار را واجب دانستهاند.(12)
هرگاه روزهدار، عملى را كه موجب بطلان روزه مىشود تكرار كند آيا كفّاره هم تكرار مىشود؟ اختلاف است. برخى تكرار را تنها در عمل آميزش و برخى ديگر در صورت تعدّد جنس عملِ موجب بطلان، مانند آميزش و خوردن، واجب دانستهاند.(13)
حدود:تكرار گناه كبيرهاى كه موجب حدّ كمتر از قتل است، مانند قذف(-->قذف)يا سرقت(-->سرقت)در بار سوم ـ به قولى ـ و بار چهارم ـ به قولى ديگر ـ سبب ثبوت حدّ قتل مىگردد، به شرط آنكه پس از ارتكاب هر بار در مراحل قبلى، حد اجرا شده باشد.(14)
قصاص:در موارد ثبوت ادعا با قسامه(-->قسامه)چنانچه شمار افرادى كه بايد قسم بخورند كمتر از تعداد قسمها باشد، قسم توسط آنان تكرار مىشود تا عدد كامل گردد.(15)
تكريم -->احترام
تَكَشُّف -->برهنگى
تكفير
تَكفير: نسبت دادن كفر به مسلمان/ ساقط و بى اثر كردن طاعت، گناه را/ محو كردن خداوند، گناهان صغيره را به سبب اجتناب از گناهان كبيره/ پرداختن كفّاره سوگند و مانند آن(-->كفّاره)/ نهادن يك دست بر دست ديگر هنگام قرائت در نماز(-->تكتّف).
از تكفير به معناى اوّل به مناسبت در باب حدود و تعزيرات سخن گفته شده است.