منظور از تفحّج گشاده داشتن پاها يا دور نگاه داشتن پاشنهها از هم با نزديك كردن سينه پاها به يكديگر هنگام ايستادن يا راه رفتن است. به اين حالت «فَحَج» و به فرد داراى آن «اَفْحَج» گفته مىشود. اين عنوان به مناسبت در بابهاى صلات، تجارت و ديات به كار رفته است.
صلات:اگر بر تفحّج در حال قيام نماز، عنوان ايستادن صدق نكند موجب بطلان نماز است مگر آنكه نماز گزار مضطرّ به اين كار باشد كه در اين صورت جايز، بلكه بر نشسته خواندن نماز مقدّم است.(1)
تجارت:فَحَج در برده از عيوبى است كه در صورت عدم آگاهى خريدار، موجب ثبوت حقّ فسخ عقد براى وى مىگردد.(2)
ديات:ديه فردى كه بر اثر جنايتى تفحّج پيدا كرده و توان راه رفتن مفيد ندارد، بنابر قول اكثر هشتصد دينار است.(3)
تَفَحُّص -->جستوجو
تفخيذ
تَفخيذ: استمتاع جنسى از ران ديگرى.
استمتاع جنسى از ران ديگرى، به مانند ماليدن آلت به آن را تفخيذ گويند. از آن در باب حدود سخن رفته است.
تفخيذ مرد با مرد:تفخيذ مرد با مردى ديگر حرام و موجب ثبوت حد بر هر دو مىباشد. حدّ آن به قول مشهور صد تازيانه است.(1)برخى قدما حدّ آن را در صورت مُحصن بودن(-->احصان)، رجم(-->رجم)و در غير اين صورت تازيانه دانستهاند.(2)تكرار تفخيذ در بار سوم يا چهارم ـ بنابر اختلاف در مسئله ـ در صورتى كه پس از انجام دادن هر بار تفخيذ، حد جارى شده باشد، موجب ثبوت حدّ قتل است.(3)
تفخيذ مرد با مرد، همانند زنا و لواط(-->لواط)با چهار بار اقرار و يا شهادت چهار مرد ثابت مىشود.(4)
تفخيذ مرد با زن اجنبى:تفخيذ مرد با زن اجنبى زنا محسوب نمىشود؛ ليكن حرام و موجب تعزير(-->تعزير)است.(5)