عنوان تعبّدى اصطلاحى در اصول فقه در مقابل توصّلى است. اصوليان در بحث تقسيم واجبات به تعبّدى و توصّلى، براى آن دو، معانى گوناگونى ذكر كردهاند كه عبارتند از:
1. تعبّدى به واجبى اطلاق مىشود كه قصد قربت در آن شرط است، مانند نماز، روزه و حج. انجام دادن اين گونه واجبات بدون نيّت تقرّب به پروردگار، مسقط تكليف نيست. در برابر، واجب توصّلى واجبى است كه صرف انجام دادن آن با هر نيّتى، موجب اداى تكليف مىشود، مانند نجات دادن غريق و دفن كردن ميّت.
2. تعبّدى به واجبى گفته مىشود كه داراى سه شرط باشد: مباشرت، اباحه و اراده و التفات؛ بدين معنا كه مكلّف، خود آن را انجام دهد و از راه مباح و با وسائل حلال انجام شود و بدون اجبار و با قصد و التفات صورت گيرد. و توصّلى واجبى است كه مشروط به امور يادشده نباشد، مانند نجات دادن غريق حتّى با استفاده از ابزار غصبى.
نسبت بين دو تعريف يادشده عموم و خصوص من وجه است؛ بدين معنا كه برخى واجبات به معناى اوّل توصّلى، ليكن به معناى دوم تعبّدىاند، مانند جواب دادن سلام كه قصد قربت در آن شرط نيست ولى مباشرت شرط است. در مقابل، برخى واجبات به معناى اوّل تعبّدى و به معناى دوم توصّلىاند، مانند وجوب قضاى نماز پدر و مادر بر پسر بزرگتر پس از فوت آنان كه قصد قربت در آن شرط است ولى مباشرت لازم نيست. بسيارى از واجبات نيز به هر دو معنا تعبّدىاند، مانند نمازهاى يوميّه و روزه ماه رمضان؛ چنانكه برخى واجبات به هر دو تعريف توصّلىاند، مانند نجات دادن غريق و اداى دين.(1)
تعريف دوم به نظر برخى اصوليان، متضمّن سه معنا براى تعبّدى و توصّلى است؛ هر معنا بر مدار يكى از شرايط ذكر شده. به عنوان مثال، مىتوان واجباتى را كه مباشرت در آنها شرط نيست، توصّلى
(1)دراسات فى علم الاصول 1/ 181 ـ 182 ؛ مطارح الانظار 1/ 297 ـ 299 ؛ محاضرات فى اصول الفقه (مسلسل 43) 1/ 493 ـ 496