شده و آن اينكه ضمان متوجّه سبب قوىتر است. در مثال ذيل، كسى چاهى كنده و ديگرى خنجر تيزى درون آن قرار داده و سومى در آن افتاده و بر اثر فرورفتن خنجر در بدنش تلف شده است. بنابر احتمال سوم، ضمان متوجّه كسى مىشود كه درون چاه خنجر گذاشته است.(16)
البتّه در فرض عدوانى بودن اقدام بعضى مسبِّبان و غير عدوانى بودن اقدام بعضى ديگر، مسبِّبِ متعدّى ضامن خواهد بود، مانند آنكه كسى در نقطهاى از ملك خود سنگى مىگذارد و ديگرى بدون اجازه وى، در آن چاهى مىكَند. در اين صورت حفر كننده چاه ضامن است نه مالك.(17)
تسبيب؛ قاعده -->قاعده تسبيب
تسبيح
تسبيح: گفتن «سُبْحانَ اللّه» و مانند آن از اذكار دلالت كننده بر تنزيه خداوند/ دانههاى به نخ كشيده شده جهت گفتن ذكر خداوند.
تسبيح به معناى نخست بر ذكرهايى اطلاق مىشود كه با تسبيح و تنزيه خداوند آغاز مىگردد، مانند تسبيحات اربع و ذكرهاى ركوع و سجود. تسبيح به معناى دوم ميان فارسى زبانان رايج است و در عربى به آن «سَبْحَه» گفته مىشود. از اين عنوان ـ به هر دو مفهوم ـ در باب صلات سخن رفته است.