قصاص جنايت قطع دست از بازو، بريدن آن از آرنج است. جنايتكار نسبت به باقىمانده بايد ارش(-->ارش)بپردازد.(3)
ديه دست بدون كف كه از بازو قطع شده نصف ديه دست(4)(250 دينار) و ديه شكستن استخوان بازو، يكپنجم ديه دست (صد دينار) و درصورت بهبود آن بدون عيب، بنابر مشهور، چهارپنجم ديه شكستن آن (هشتاد دينار) است. مقابل مشهور، قول به ثبوت يك پنجم ديه دست است.(5)
(-->دست)
باشَق -->باشه
باشه
باشَه: پرندهاى شكارى از تيره بازها.
از آن به مناسبت در باب صيد و ذباحه و اطعمه و اشربه ياد شده است.
باشه از پرندگان حرام گوشت است.(1)حيوان شكار شده توسط باشه درصورتى حلال است كه پس از شكار زنده باشد و بر آن تذكيه(-->تذكيه)واقع شود.(2)
(-->پرنده)
باصره -->بينايى
باضعه
باضِعه: جراحت موجب شكافتگى گوشت.
در اينكه باضعه به جراحتى گفته مىشود كه موجب شكافتگى گوشت به مقدار اندك شود يا جراحتى كه موجب شكافتگى آن به مقدار زياد گردد امّا به پرده استخوان (سمحاق) نرسد، اختلاف است.
جراحت يا در حدّ خراشيدگى پوست است يا در گوشت نيز نفوذ مىكند ليكن به مقدار اندك و يا عمق نفوذش در گوشت زياد است ليكن به پرده استخوان(سمحاق) نمىرسد.
در كلمات فقها براى سه مرتبه يادشده از جراحتها چهار اسم ذكر شده است: حارصه، داميه، باضعه، و متلاحمه