معاملات:تصريه (ندوشيدن شير و جمع شدن آن در پستان حيوان جهت پرشير نشان دادن آن) از مصاديق تدليس است و خريدار پس از آگاهى از آن مىتواند معامله را فسخ كند(4)(-->تصريه).
آرايش كردن زن يا كنيز بهگونهاى كه زشتى وى را پنهان كند و او را بر خلاف واقع، زيبا نشان دهد تا خواستگاران يا خريداران به ازدواج يا خريد وى رغبت نشان دهند، تدليس و حرام است كه در فقه از آن به تدليس ماشطه (آرايشگر) تعبير مىشود. دريافت مزد نيز در قبال چنين عملى باطل است.
اگر كسى كنيزى را به وصف يا شرط سرخ گون يا داراى گيسوان بودن بخرد سپس خلاف آن آشكار شود، به قول مشهور، حقّ خيار دارد. اين حق در فرض اشتراط از جهت تخلف شرط است نه تدليس(5)(-->خيار اشتراط).
نكاح:تدليس در ازدواج، يا نسبت به عيوبى است كه موجب ثبوت خيار مىشوند، مانند ديوانگى، نابينايى و عنن(-->عنن)، يا نسبت به ديگر كاستيها، مانند يك چشم بودن يا ناقص بودن بعضى اعضاى بدن و يا نسبت به صفات كمال، مانند زيبايى، حسب و نسب عالى و دوشيزه بودن كه زن يا شوهرِ فاقد آنها خود را بدان متصف نمايد.(6)
ثبوت خيار فسخ در فرض اوّل از آثار عيب است نه تدليس؛ ليكن حرمت تدليس و استحقاق كيفر بر آن از آثار تدليس به شمار مىروند. در اين صورت با تحقّق دخول، اگر تدليس كننده غير زوجه باشد، شوهر بعد از فسخ عقد در صورتى كه با همسرش نزديكى كرده باشد، بايد تمام مهر را به زن بپردازد؛ ليكن مىتواند آن را از تدليس كننده بگيرد؛ ولى اگر تدليس كننده خود زوجه باشد مستحق مهر نخواهد بود.(7)
در دو فرض ديگر، تدليس در صورتى موجب ثبوت خيار فسخ خواهد بود كه عدم آن كاستى ـ در فرض دوم ـ يا وجود صفت كمال ـ در فرض سوم ـ به صورت شرط يا وصف در متن عقد ذكر شده باشد وگرنه صرف بازگو نكردن عيب و كتمان آن، موجب ثبوت خيار فسخ نمىشود.(8)