در فقه براى تدبير بابى مستقل به همين نام منعقد شده است.
حكم:تدبير، امرى مشروع، بلكه به لحاظ مصداق بودن آن براى عتق(-->عتق)، مستحب است. اگر مولا آزادى برده خود را بر مرگ ديگرى تعليق كند آيا تدبير محسوب مىشود و صحيح است يا نه؟ اختلاف است. مشهور قول اوّل است.(2)
صيغه:تدبير از ايقاعات(-->ايقاع)است و با لفظ بيانگر مفهوم آن تحقّق مىيابد مانند جمله{أَنْتَ حُرٌّ بَعْدَ وَفاتى }(تو پس از مرگ من آزادى). صيغه تدبير بايد صريح باشد و با كنايه تحقّق نمىيابد؛ ليكن اگر مولا بگويد:{أَنْتَ مُدَبَّرٌ }در تحقّق تدبير با آن اختلاف است.(3)
اقسام:تدبير بنابر قول مشهور به مطلق و مقيّد تقسيم مىشود. مطلق مانند آنكه مولا بگويد: هر زمان كه مُردَم تو آزادى و مقيّد مانند اينكه بگويد: اگر در اين سفر يا در اين بيمارى مُردم تو آزاد هستى. در صورت دوم اگر بر شرط يا وصفِ قيد شده بميرد برده آزاد مىشود.(4)
شرايط:بنابر قول مشهور در صحّت تدبير، معلّق نبودن آن بر شرط يا صفتى، معتبر است؛ از اينرو، كسى كه بگويد اگر پسرم از مسافرت برگردد تو بعد از مرگ من آزادى، تدبير محقّق نمىشود. در اشتراط قصد قربت در صحّت تدبير، اختلاف است.(5)
در تدبير كننده؛ يعنى مولا، بلوغ، عقل، قصد، اختيار و محجور نبودن، شرط است؛ از اينرو، تدبير از كودك، ديوانه، مست و مانند او و محجور(-->حجر)به جهت سفاهت(-->سفاهت)تحقّق نمىيابد. برخى، تدبير كودك مميّز ده ساله را صحيح دانستهاند؛ چنانكه برخى ديگر قائل به صحّت تدبير محجور شدهاند.(6)
احكام:رجوع از تدبير جايز است؛ چه با گفتار وچه با عملِ بيانگر آن، مانند هبه يا وقف كردن برده.(7)
برده تدبير شده پس از مرگ مولا از ثلث مال او آزاد مىشود و اگر ثلث مال كفاف قيمت او را نكند، مانند آنكه مولا جز برده، مال ديگرى نداشته باشد، به مقدار ثلث مال از برده آزاد مىشود. البتّه