هبه:پدر مىتواند برخى فرزندان خود را ـ كه از مزاياى شرعى و عقلايى همچون دانش، تقوا و خردمندى برخوردارند ـ به هبه يا عطيّه اختصاص دهد؛ ولى اگر تخصيص سبب ايجاد فتنه و اختلاف بين آنان شود حرام است.(4)
نكاح:زنى كه با مرد متأهّل ازدواج كرده بنابر مشهور اگر دوشيزه باشد به هفت شب حقّ همخوابگى از اوّل زفاف اختصاص مىيابد و اگر بيوه باشد به سه شب.(5)
قضاء:بر قاضى، تخصيص يكى از دو طرف دعوا در خطاب مكروه است؛ بلكه مستحب است از هر دو طرف بخواهد سخن بگويند يا از مدّعى بخواهد طرح دعوا كند.(6)
تخطئه
تَخطِئَه: اصطلاحى در اصول فقه، در مقابل تصويب.
تخطئه عبارت است از ديدگاهى كه معتقد است از سوى شارع براى همه مكلّفين ـ اعم از عالم و جاهل ـ احكام واقعى جعل شده است و علم و جهل افراد نقشى در ثبوت تكليف يا عدم آن ندارد. از سوى ديگر اَمارات(-->اَماره)و اصولى(-->اصل)كه جهت احراز واقع جعل شدهاند، تنها نقش منجّزيت ـ در صورت اصابت به واقع ـ و مُعَذِّريت ـ در صورت وقوع خطا ـ دارند و تغييرى در واقع ايجاد نمىكنند. بدين جهت از مؤدّاى اماره به حكم ظاهرى(-->حكم ظاهرى)تعبير مىشود؛ از آن جهت كه احتمال دارد مخالف واقع باشد.(1)از اين عنوان در اصول فقه بحث شده است.
عالمان شيعى و بسيارى از مسلمانان غير شيعى قائل به تخطئهاند كه به آنان «مُخطِّئه» گفته مىشود.
ثمره قول به تخطئه و تصويب(-->تصويب)درمسئله اِجزاء(-->اِجزاء)آشكار مىشود. بنابر قول به تخطئه در صورت كشف خطاى اماره، معروف نزد اماميّه، عدم اِجزاء است؛ چه در احكام و چه در موضوعات؛ زيرا با كشف خلاف، واقع در حقّ مكلّف منجّز مىشود و بايد آن را انجام دهد و عذرى بر عدم