تجزيه: انحلال شىء مركب به اجزاى تشكيل دهنده آن، مقابل تركيب/ بخش بخش كردن(-->بعض).
از مفهوم نخست به مناسبت در بخش استفتائات سخن رفته است.
اگر عين نجس همچون خون و ادرار تجزيه شود، پاك يا نجس بودن اجزاى آن منوط به اين است كه با تجزيه خون يا ادرار، استحاله(-->استحاله)صورت مىگيرد يا نه. اگر استحاله صورت بگيرد بهگونهاى كه عنوان خون يا ادرار بر اجزاى اوّليه صادق نباشد، اجزاء پاك خواهد بود.(1)
تجزيه و آزمايش خون نوزاد زن شوهردارى كه متّهم به زنا است براى كشف حقيقت، از راههاى شرعى اثبات زنا به شمار نمىرود.(2)چنانكه تجزيه و آزمايش خون نوزاد ـ براى تشخيص هويّت او ـ جهت الحاق به شوهر زن يا نفى از او نمىتواند حجّت شرعى باشد.(3)
تجسّس
تجسّس[= تفتيش]:جستوجو كردن از امور پنهان ديگران.
از آن به مناسبت در بابهاى صلات و جهاد ياد شده است.
تجسّس از عيوب و لغزشهاى مسلمان به نصّ قرآن كريم،(1)ممنوع و حرام است.(2)البتّه تجسّس به معناى زير نظر گرفتن كارمندان دولت و نظارت بر عملكرد آنان در چارچوب قوانين و ضوابط، جايز بلكه مطلوب است.(3)