اذان بعد از جمله{حَىَّ عَلَى الفَلاح }به جاى جمله{حَىَّ عَلى خَيرِ العَمَل }.برخى آن را به تكرار شهادتين در اذان، افزون بر مقدار تعيين شده و برخى ديگر به گفتن{حَىَّ عَلَى الصَّلاةِ و حَىَّ عَلَى الفَلاح }بين اذان و اقامه تعريف كردهاند. از اين عنوان در باب صلات بحث شده است.
تثويب به معناى نخست، نزد اهل سنّت در اذان دوم صبح مستحب است. نزد برخى ديگر از آنان در اذان عشا نيز جايز است. بعضى از ايشان تثويب به معناى دوم و بعضى به معناى سوم را مطلوب شمردهاند؛ ليكن نزد فقهاى شيعه، تثويب به هر سه معنا به قصد مطلوبيت شرعى و مشروعيت، بدعت و حرام است؛ امّا بدون قصد مطلوبيت آيا مكروه است يا حرام و يا مباح؟ اختلاف است.(1)
برخى در راستاى نفى اختلاف فقها بين قول به حرمت و كراهت، اين گونه جمع كردهاند كه مراد قائلان به حرمت، گفتن آن به قصد مشروعيت و مراد قائلان به كراهت، گفتن آن بدون قصد مشروعيت است. در نتيجه مخالف را منحصر در ابن جنيد دانستهاند؛(2)ليكن كلمات قائلان به حرمت، مطلق است و مقيّد به صورت قصد مشروعيت نيست؛ هرچند امكان حمل آن به صورت قصد مشروعيت وجود دارد.(3)البتّه برخى به حرمت ذاتى (حرمت حتّى بدون قصد مشروعيت) تثويب به معناى نخست، تصريح كردهاند.(4)
تجارت
تجارت: خريد و فروش/ مطلق كسب و داد و ستد/ داد و ستد به قصد سود بردن.
تجارت در لغت به معناى خريد و فروش و نيز خريدن كالا به انگيزه فروختن آن با بهاى بيشتر، همچنين به كارگيرى سرمايه به منظور سود بردن، آمده است.(1)واژه تجارت، مصدر و به قولى اسم مصدر است كه در اصل، دلالت بر حرفه بازرگانى دارد و تاجر و بازرگان به كسى گفته مىشود كه داد و ستد را حرفه خود ساخته است.
(1)كتاب السرائر 1/ 212 ؛ الجامع للشرائع/ 71 ؛ منتهى المطلب 4/ 381 ـ 384 ؛ الحدائق الناضرة 7/ 418 ـ 421 ؛ جواهر الكلام 9/ 112 ـ 116
(1)لسان العرب ، تاج العروس و مجمع البحرين/ واژه «تجر»