responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 2  صفحه : 325

بنابر قول برخى، انسان در بيمارى منجرّ به مرگ نمى‌تواند در افزون بر يك سوم از اموال خود تصرّف كند؛ بدين صورت كه آن را رايگان به ديگرى ببخشد. در اينكه چه نوع بيمارى‌اى مانع تصرّف مى‌باشد اختلاف است. برخى ملاك را بيمارى خطرناك دانسته و تب مستمر را از مصاديق آن شمرده‌اند(1)(-->بيمارى).

تب‌دار بودن برده عيب محسوب مى‌شود؛ از اين‌رو، خريدار در صورت جهل به آن مى‌تواند معامله را فسخ كند.(2)

سزاوار است براى مداواى بيمار تب‌دار، آب بر بدن او بريزند و در صورت دشوار بودن اين عمل دستهاى او را درون آب سرد فرو برند.(3)

تبادر

تَبادُر: اصطلاحى در اصول فقه.

تبادر در لغت به معناى پيشى گرفتن(1)و در اصطلاح، خطور معنايى از لفظ به ذهن هنگام استعمال يا شنيدن آن مى‌باشد. از آن در اصول فقه، مبحث الفاظ سخن رفته است.

اصوليان براى دانستن معناى حقيقى لفظ و تشخيص آن از معناى مجازى، چهار نشانه ذكر كرده‌اند كه مهم‌ترين آنها تبادر است.

از ديدگاه اصوليان خطور معنايى در ذهن از لفظ يا به سبب وجود قرينه است و يا به سبب وضع لفظ(-->وضع)در آن معنا. و با انتفاى فرض نخست، استناد تبادر به وضع و دلالت آن بر معناى حقيقى ثابت مى‌گردد. بنابر اين، تبادر معلول وضع و كاشف از آن است.(2)

در فرض شك نسبت به چگونگى ظهور لفظ در يك معنا و اينكه مستند به وضعِ آن است يا وجود قرينه‌اى داخلى يا خارجى، آيا مى‌توان با استناد به اصل عدم قرينه(-->اصل لفظى)، تبادر و در نتيجه معناى حقيقى را ثابت كرد يا نه؟ آخوند خراسانى و به تبع وى بسيارى از اصوليان معاصر، اصل عدم قرينه را تنها براى احراز معناى مراد ـ در جايى كه احتمال وجود قرينه مى‌رود ـ قابل استناد


نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 2  صفحه : 325
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست