تأسّى قرار نمىگيرد، همچون اختصاصات رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از قبيل گرفتن بيش از چهار زن به عقد دائم(-->اختصاصات النّبى)يا اقامه حدود و نماز جمعه بنابر قول به اختصاص آنها به معصومين عليهم السّلام(8)(-->ائمّه). همچنين افعالى كه از روى تقيّه(-->تقيّه)از آنان صادر شده يا اجتماعى كه در آن زندگى مىكردهاند اقتضاى صدور چنين فعلى را داشته است، مانند پوشيدن لباسى همانند لباس مردم و سخن گفتن به زبان آنان. همه اين موارد خارج از قلمرو تأسّىاند.
تأسيسى -->حكم تأسيسى
تَأَفُّف -->اُفّ
تَأْفيف -->اُفّ
تأمين
تأمين: آمين گفتن(-->آمين)/ بيمه(-->بيمه).
تأنُّث -->تَخَنُّث
تأنّى -->آرامش
تأنيث -->مؤنَّث
تَأَوُّه -->آه
تأويل
تأويل: برگرداندن لفظ از معناى ظاهرىاش.
از آن به مناسبت در بابهاى جهاد، تجارت، رهن، عتق و قضاء سخن رفته است.
برخى قدما شرط جريان احكام باغيان(-->باغى)بر خروج كنندگان بر امام عليه السّلام را خروج به تأويل از ديدگاه خود آنان دانستهاند؛ يعنى بر پايه تأويلى كه خودشان بدان اعتقاد دارند بر امام عليه السّلام خروج كنند، مانند خوارج(-->خوارج). و چنانچه خروج ايشان به تأويلِ پذيرفته نزد خودشان نباشد، در حكم محارب(-->محاربه)
(8)تذكرة الفقهاء (ق) 2/ 195 ؛ اصول الفقه 2/ 60 ـ 61 .