خسارت معيّن وارد بر ديگر اعضا را به نسبت خاص كه تابع ميزان مال هريك از آنها است در مقابل ضمانت آنان، ضمانت كند. البتّه خسارت از مال مشترك ادا خواهد شد. به عنوان مثال اگر اعضاى شركت ده نفر با سرمايه مساوى باشند، هركدام به مقدار يك دهم ضامن خسارت وارد بر ديگرى است.
اين نوع ضمان از مصاديق ضمان اعيان به شمار مىرود و بنابر قول به صحّت ضمانِ اعيان غير مضمون، صحيح است و درصورت انطباق عقد ضمان بر بيمه متقابل، عقد بيمه لازم و وفاى به آن بر هريك از اعضا واجب خواهد بود.
2. عقد صلح؛ بنابر اينكه صلح عقدى مستقل باشد(-->صلح). بدين صورت كه شركا با يكديگر بر اين امر مصالحه مىكنند كه هر كدام مبلغى معيّن به حساب شركت واريز كند و به نسبت خاص ـ كه تابع ميزان مشاركت هر كدام است ـ خسارت وارد بر جان يا مال ديگر شركا را جبران نمايد. عقد صلح نيز لازم و وفاى به مفاد آن واجب است.
3. عقد شركت؛ بدينگونه كه قرار داد منطبق با عقد شركت(-->شركت)تنظيم و بر اساس آن هر يك از شركا در ضمن عقد ملتزم به جبران خسارت ديگر شريكان مىشود. در اين فرض عقد جايز است(-->عقد جايز)؛ ليكن تا زمانى كه قرار داد فسخ نشده است عمل به اين شرط واجب خواهد بود.
اگر شركت يادشده با سرمايه مشترك و با اجازه اعضا به تجارت بپردازد، صحيح است و سود حاصل از آن به نسبت سهم هر يك بين آنان توزيع مىشود.(1)
بين الحرّتين
بين الحَرَّتَيْن:بخشى از سرزمين مدينه، واقع بين دو حَرّه (ريگزار)؛ حرّه واقم در شرق و حرّه عقيق (ليلى) در غرب مدينه.
از آن به مناسبت در باب حج نام برده شده است.
شكار كردن در محدوده حرم مدينه(-->حرم)بجز حدّ فاصل بين دو حرّه يادشده جايز و در حرمت يا كراهت آن
(1)تحرير الوسيلة 2/ 610 ؛ المسائل المستحدثة/ 74 ـ 75 ؛ توضيح المسائل مراجع 2/860 ـ 861 و 893 .