در اينكه وجود ديگر بيماريهاى مسرىِ خطرناك و لاعلاج مانند ايدز كه در جوامع امروزى، شايع و مبتلابه است، در زن يا مرد قبل از عقد درصورت جهل به آن، همچون جذام و برص مجوّز فسخ عقد نكاح مىگردد يا نه اختلاف است. برخى از معاصران، الحاق آن را به جذام و برص بعيد ندانستهاند؛ هرچند گفتهاند: احتياط در جدايى به طلاق است. ليكن بسيارى آن را مجوّز فسخ نمىدانند مگر آنكه سلامت از چنين بيمارىاى در عقد شرط شده باشد(2)(-->تدليس).
آيا در حضانت كودك(-->حضانت)حضانت كننده بايد از بيمارى مسرى خطرناك، همچون جذام و برص ـ كه بيم سرايت آن به كودك مىرود ـ مصون باشد؟ از برخى قول به اشتراط نقل شده است. برخى ديگر احتمال آن را دادهاند.(3)
براى مبتلا به بيمارى مسرى جايز نيست بيمارى خود را عمداً به ديگرى سرايت دهد و درصورت خطرناك بودن بيمارى مانند ايدز و انتقال آن به قصد كشتن ديگرى، چنانچه منجرّ به مرگ وى گردد، قتل عمد(-->قتل)محسوب مىشود. از سوى ديگر بر طرف مقابل، دفاع از خود در برابر چنين كسى واجب است، حتّى اگر متوقّف بر كشتن وى باشد؛ چنانكه بر پزشك آگاه از بيمارى وى نيز واجب است ضمن رعايت كرامت بيمار، بيمارى يادشده را به وى و نزديكانش اطّلاع دهد تا از شيوع و سرايت آن به ديگرى جلوگيرى شود. همچنين بر بيمار لازم است درصورت تصميم بر ازدواج، آن را به همسر آيندهاش اطّلاع دهد.
مادر مبتلا به چنين بيمارىاى درصورت بيم ضرر براى كودك به سبب شير دادن؛ بايد از شير دادن به وى خوددارى نمايد.(4)
زنى كه شوهرش به بيمارى مسرى خطرناكى همچون ايدز مبتلا است درصورت خوف انتقال بيمارى به وى از راه آميزش، مىتواند از تمكين خوددارى كند و حقّ نفقه وى ثابت است.(5)