تعريف كردهاند. گروهى نيز آن را به بيع نسيه در برابر نسيه تعريف نمودهاند. البتّه اين تعريف را مىتوان مندرج در تعريف دوم دانست؛ بدينگونه كه مراد از مدّتدار بودن در تعريف دوم اعم از اين است كه به سببى غير از عقد بيع باشد يا به عقد بيع كه از دومى به بيع نسيه در برابر نسيه تعبير مىشود.(3)از عنوان بيع دين در برابر دين در باب تجارت و دين سخن رفته است.
حكم:بيع دين ثابت قبل از عقد در برابر همانندش درصورتى كه هر دو مدّتدار (مؤجّل) باشند قبل از فرا رسيدن مدّت و نيز بنابر مشهور بيع دين ثابت به عقد در برابر همانندش در فرضى كه هر دو مدّتدار باشند (بيع نسيه به نسيه) باطل است. در صحّت و بطلان ساير موارد ـ بنابر اختلاف ديدگاهها در مفهوم بيع دين به دين ـ اختلاف است. از آنچه نسبت به حكم بيع دين به دين گفته شد، حكم بيع كالى به كالى نيز روشن مىشود.(4)
بيع رَبَوى -->ربا
بيع زمانى
بيع زمانى:فروختن عين در بخشى از زمان بهگونه دائمى.
عنوان يادشده ـ كه در لاتين از آن به «Time sharing» تعبير مىشود ـ از عناوين مستحدثه است و معمولا در خريد و فروش اماكن گردشگرى به كار مىرود؛ بدينگونه كه مبيع تنها در بخشى از زمان ـ مثلا فروردين ماه ـ به ملكيّت مشترى درمىآيد و او در طول سال تنها در ماه فروردين مالك كالاى خريدارى شده خواهد بود.
بسيارى از معاصران، تحقّق چنين معاملهاى را در قالب عقد بيع صحيح نمىدانند.(1)البتّه برخى آن را به عنوان عقد
(1)مجموعه آراى فقهى ـ قضايى در امورحقوقى 1/ 9 و استفتائات جديد (مكارم) 2/ 262